حس خوب

بخند ، بذار همه بفهمند قوی تر از دیروزی

حس خوب

بخند ، بذار همه بفهمند قوی تر از دیروزی

بهارکم آمد ...

پنجمین  روز بهار 96 هستش...

پنجمین روز از سال جدید ... پنجمین روز از آغاز تغییرات ...

زمستان با خودش پدربزرگمونو برد :(

سالمونو با لباس سیاه و غم شروع کردیم ... اما انشالله که ادامه ی سال با شادی و دل خوش باشه ...

بابایی دلمون برات خیلی تنگ میشه و امیدوارم الان آؤوم باشی و زجر نکشی  و درد نکشی و راحت باشی ... :(

چه برنامه هایی که برای عیدمون داشتم ولی دنیا با گرفتن یه عزیز ازمون  هیچ دلی برای شادی برامون نذاشت ...

امسال سال تغییره برام ...

امسال دوست دارم یک عشق واقعی و همیشگی را تجربه کنم ... شاید ازدواج کنم ...

عشق زیبا ترین نغمه ی زندگی هر کسی هست و من با تمام وجودم از خدا میخوام یه نابشو به زندگیم عطا کنه :)

یکی از آقایون خواستگارم هم ازدواج کرد :) ولی خب من و ایشون با هم زندگی خوبی نمیداشتیم ... و امیدوارم اینجا خوشبختی را تجربه کنه ...

خدای قشنگم راه درست رو بهم نشون بده ... منو توی مسیر خوب و خوشبختی بیشتر قرار بده ...

توی مسیر تعالی و پیشرفت بذارم ... و کمکم کن این ترم هم مثل ترم گذشته با موفقیت زیاد پشت سر بذارم ...

سال جدید کارگاه دوم و سوم صخره هم پشت سر گذاشتم ...